شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید سید صفر موسوی مقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
هرگاه از گلزار شهدا میگذریم، احساس غریبی دلمان را میفشرد. گویی صدای مرغان آشیان گمکرده را میشنویم که در فراق یاران رفته، نوحهسرایی میکنند. از سید صفر و... هزاران شقایق خونین میسرایند. از او که سال ۱۳۴۰ در شهرستان ابرقو، میان خانوادهای مذهبی و از سلاله پاک عصمت و طهارت (ع) دیده به جهان گشود. از بدو تولد در دامان پرمهر مادری دلسوخته از عشق اهلبیت (ع) و پدری زحمتکش از خاندان رسولالله (ص) پرورش یافت. دوره ابتدایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
هرگاه از گلزار شهدا میگذریم، احساس غریبی دلمان را میفشرد. گویی صدای مرغان آشیان گمکرده را میشنویم که در فراق یاران رفته، نوحهسرایی میکنند. از سید صفر و... هزاران شقایق خونین میسرایند. از او که سال ۱۳۴۰ در شهرستان ابرقو، میان خانوادهای مذهبی و از سلاله پاک عصمت و طهارت (ع) دیده به جهان گشود. از بدو تولد در دامان پرمهر مادری دلسوخته از عشق اهلبیت (ع) و پدری زحمتکش از خاندان رسولالله (ص) پرورش یافت. دوره ابتدایی...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید حسین علیخانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسين عليخاني »
گل وجود حسین در میان خانوادهای شکفت که وجود خدا را در سکوت صحراها و در دامنه کوههای سر به فلک کشیده احساس کرده و جانشان مملو از ایمان به خدای بزرگ و اهلبیت(ع) لبریز بود. حسین در تاریخ 11/5/ 1342 در جمع عشایر علیخانی ـ طایفه عرب غنی ـ دیده به جهان گشود و دوران کودکی را همواره در کنار پدر و مادر به آشنایی با محیط اطراف خود سپری نمود. در سال 1349 در روستای اسلام...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسين عليخاني »
گل وجود حسین در میان خانوادهای شکفت که وجود خدا را در سکوت صحراها و در دامنه کوههای سر به فلک کشیده احساس کرده و جانشان مملو از ایمان به خدای بزرگ و اهلبیت(ع) لبریز بود. حسین در تاریخ 11/5/ 1342 در جمع عشایر علیخانی ـ طایفه عرب غنی ـ دیده به جهان گشود و دوران کودکی را همواره در کنار پدر و مادر به آشنایی با محیط اطراف خود سپری نمود. در سال 1349 در روستای اسلام...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید جمشید زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید جمشید زردشت »
عاشق کربلا بود و از مرگ هراسی نداشت. دومین غنچه پرپر بعد از برادرش بهرام بود که راضی به رضای خدا شد و عزت مدام از وی خواست. دعایش اجابت شد و خلعت شهادت را خدا بر تن او پسندید و چهره زیبایش را که در آرامش خفته بود، به تماشای دوستداران شهر شهادت گذاشت. جمشید 1/1/ 1337 همراه با بهار در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز زاده شد. گذشت روزها یکی پس از دیگری، اورا از طفولیت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید جمشید زردشت »
عاشق کربلا بود و از مرگ هراسی نداشت. دومین غنچه پرپر بعد از برادرش بهرام بود که راضی به رضای خدا شد و عزت مدام از وی خواست. دعایش اجابت شد و خلعت شهادت را خدا بر تن او پسندید و چهره زیبایش را که در آرامش خفته بود، به تماشای دوستداران شهر شهادت گذاشت. جمشید 1/1/ 1337 همراه با بهار در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز زاده شد. گذشت روزها یکی پس از دیگری، اورا از طفولیت...
زندگینامه آزاده فرج الله زارع
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فرج الله زارع فرزند حسین در سال 1345 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای بخش مرکزی نیریز بنام فخرآباد بدنیا آمد. ولی متأسفانه پس از گذشت دو سال مادرش به رحمت خدا رفت و زندگی را با رنج و مشقت فراوان و درد بی مادری و یتیمی شروع کرد. پس از فوت مادرش خالهاش او را بزرگ کرد. او چهارساله بود که با پدر و برادرانش به روستای عباس آباد مهاجرت کردند. جهت شروع...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
فرج الله زارع فرزند حسین در سال 1345 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در یکی از روستاهای بخش مرکزی نیریز بنام فخرآباد بدنیا آمد. ولی متأسفانه پس از گذشت دو سال مادرش به رحمت خدا رفت و زندگی را با رنج و مشقت فراوان و درد بی مادری و یتیمی شروع کرد. پس از فوت مادرش خالهاش او را بزرگ کرد. او چهارساله بود که با پدر و برادرانش به روستای عباس آباد مهاجرت کردند. جهت شروع...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید علیرضا حائم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
سر را به خدا سپرده بود و با قامتی چون کوه، استوار در مقابل پلیدی و پلید پروران ایستاده بود. آرزوی نوشیدن یک جرعه میناب از دست ساقی حق داشت که دوست پذیرایش شد و برخوان نعمت خود او را نشاند. او که در روز ۲۰ خردادماه سال ۱۳۴۴ در یک خانواده متدین و مذهبی، در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. وقتی روی ماهش را دیدند، لبخند بر لبهای پدر و مادر نشست و با سپاس از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
سر را به خدا سپرده بود و با قامتی چون کوه، استوار در مقابل پلیدی و پلید پروران ایستاده بود. آرزوی نوشیدن یک جرعه میناب از دست ساقی حق داشت که دوست پذیرایش شد و برخوان نعمت خود او را نشاند. او که در روز ۲۰ خردادماه سال ۱۳۴۴ در یک خانواده متدین و مذهبی، در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. وقتی روی ماهش را دیدند، لبخند بر لبهای پدر و مادر نشست و با سپاس از...
بیاد شهیدان جعفر سجادیان و علی اصغر سرافراز و غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
سینهها آتش فشان درماتم سجادیان یاد مردان خدا دل را کند آتش فشان هردلی درسوگشانباشدغمیندرهر زمان هم سرافراز دلاور هم جوان کاتوزیان نام پاکاینشهیداندرجهانشد جاودان زار مینالد دل یـــاران به یاد پـاکشان سینه ها آتش فشان درماتم سجادیان بود الحق جعفر سجادیان پاک وامین بر چنین مرد خدا بــادا هــزاران آفرین هم شجاع و مؤمن و هم پیرودین مبین صددرودازمابهافرادیبدینسانپاک جان سینه ها آتش فشان درماتم سجادیان تابع امر خداوند کریم ذوالجلال بود مداح پیــمبر با صــفا و بـــا کمال پیرو صدیق...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
سینهها آتش فشان درماتم سجادیان یاد مردان خدا دل را کند آتش فشان هردلی درسوگشانباشدغمیندرهر زمان هم سرافراز دلاور هم جوان کاتوزیان نام پاکاینشهیداندرجهانشد جاودان زار مینالد دل یـــاران به یاد پـاکشان سینه ها آتش فشان درماتم سجادیان بود الحق جعفر سجادیان پاک وامین بر چنین مرد خدا بــادا هــزاران آفرین هم شجاع و مؤمن و هم پیرودین مبین صددرودازمابهافرادیبدینسانپاک جان سینه ها آتش فشان درماتم سجادیان تابع امر خداوند کریم ذوالجلال بود مداح پیــمبر با صــفا و بـــا کمال پیرو صدیق...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید غلام حسین نقی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد غلامحسين نقي زاده »
بسمالله الرحمن الرحیم هر ذرهذره وجود من دارد هوای حسین چون اقتدا کردم به آن ندای حسین برگرد شمع وجود هر شهید رزمجـــــو میگردم و میجویم آن سرای حسین چرا از شهادت بترسیم؟ مگر کودکی را سراغ دارید که از پستان مادر بترسد. خداوندا! میخواهم وصیتنامه بنویسم اما خود فکر میکنم چه بنویسم، چه بگویم، چه خطاب کنم به شما مردم مسلمان. آیا وصیتی که میکنم برای رضای توست...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد غلامحسين نقي زاده »
بسمالله الرحمن الرحیم هر ذرهذره وجود من دارد هوای حسین چون اقتدا کردم به آن ندای حسین برگرد شمع وجود هر شهید رزمجـــــو میگردم و میجویم آن سرای حسین چرا از شهادت بترسیم؟ مگر کودکی را سراغ دارید که از پستان مادر بترسد. خداوندا! میخواهم وصیتنامه بنویسم اما خود فکر میکنم چه بنویسم، چه بگویم، چه خطاب کنم به شما مردم مسلمان. آیا وصیتی که میکنم برای رضای توست...
کشک و کشیک
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه شهید عباسعلی دهقانی فرماندهی یکی از دستهها را بعهده داشت. در یکی از روزها برای نهار رزمندگان ترید ( تریت ) کشک تهیه شده بود. پس از صرف نهار شهید دهقانی تصمیم میگیرد در دفتر خاطراتاش، خوردن کشک را در ناهار بنویسد. دفتر خاطرات را بر میدارد و شروع به نوشتن میکند، عنوان خاطره را "ترید کشک" انتخاب میکند. یکی از بچهها که کنار دست او نشسته بوده میخواند "تاکتیک کشیک" بلافاصله از سنگر بیرون رفته و...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه شهید عباسعلی دهقانی فرماندهی یکی از دستهها را بعهده داشت. در یکی از روزها برای نهار رزمندگان ترید ( تریت ) کشک تهیه شده بود. پس از صرف نهار شهید دهقانی تصمیم میگیرد در دفتر خاطراتاش، خوردن کشک را در ناهار بنویسد. دفتر خاطرات را بر میدارد و شروع به نوشتن میکند، عنوان خاطره را "ترید کشک" انتخاب میکند. یکی از بچهها که کنار دست او نشسته بوده میخواند "تاکتیک کشیک" بلافاصله از سنگر بیرون رفته و...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد حسین منوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قلم را جوهری از عشق باید باشد تا بتواند گوشهای از سرگذشت نورانی شهیدانی را بنویسد که از سوختن و خاکستر شدن، پروایی نداشتند. از آنانی بگوید که جز سودای عشق در سر آنها نبود. از سلسله آن به خون نشستگان، محمدحسین منوری بود که ۱۳۴۰/۳/۲۴ در خانوادهای مذهبی و مؤمن به اصول مبین اسلام، در شهرستان نیریز پا به عرصه وجود نهاد. خانواده منوری که خود ازلحاظ مبانی اعتقادی و مذهبی و عمل به شعائر اسلامی سرآمد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قلم را جوهری از عشق باید باشد تا بتواند گوشهای از سرگذشت نورانی شهیدانی را بنویسد که از سوختن و خاکستر شدن، پروایی نداشتند. از آنانی بگوید که جز سودای عشق در سر آنها نبود. از سلسله آن به خون نشستگان، محمدحسین منوری بود که ۱۳۴۰/۳/۲۴ در خانوادهای مذهبی و مؤمن به اصول مبین اسلام، در شهرستان نیریز پا به عرصه وجود نهاد. خانواده منوری که خود ازلحاظ مبانی اعتقادی و مذهبی و عمل به شعائر اسلامی سرآمد...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید سید عمادالدین پوررضا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در انتظار وصال یار، بالهایش را برای پرواز گشوده بود و در انتظار یک اشاره، بیقرار رفتن بود. آن روز که فرمان رسید، بال گشود و ما را بیتاب رخ زیبای خود کرد؛ اما رفتنش پیام پیروزی خون بر شمشیر را به هدیه آورد و عطر آزادی را در سرزمین ما «ایران» به مشام جانها رساند. سید عمادالدین در پنجم شهریورماه ۱۳۴۸ در روستای ریز آب بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز در یک خانواده مسلمان و متدین دیده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در انتظار وصال یار، بالهایش را برای پرواز گشوده بود و در انتظار یک اشاره، بیقرار رفتن بود. آن روز که فرمان رسید، بال گشود و ما را بیتاب رخ زیبای خود کرد؛ اما رفتنش پیام پیروزی خون بر شمشیر را به هدیه آورد و عطر آزادی را در سرزمین ما «ایران» به مشام جانها رساند. سید عمادالدین در پنجم شهریورماه ۱۳۴۸ در روستای ریز آب بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز در یک خانواده مسلمان و متدین دیده...